ایراس: در تاجیکستان فیلم جدیدی به نمایش درآمده که به مسئله زود شوهر دادن دختران در این کشور فقر آسیای مرکزی و پیامدهای آن میپردازد. این فیلم که "دوازده سال انتظار" نام دارد، در استودیوی "سغدسینما" در شمال تاجیکستان تولید شده و نمایش آن در شهرها و نواحی استان سغد با استقبال خوب تماشاچیان روبرو شده است و بسیاری از آن با فیلمی یاد می کنند که "که هر خانواده تاجیک باید ببیند ."
نخستنمایش این فیلم در شهر دوشنبه، پایتخت، روز ۱۲ ژوئیه در کاخ فیلارمونی دولتی تاجیکستان برگزار شد. دستاندرکاران این فیلم در نظر دارند که آن را بزودی در سراسر تاجیکستان به روی اکران ببرند.
گفتگوی زیر با دلآشوب عارفزاده، تهیهکننده جوان این فیلم، انجام شده است که با هم می خوانیم:
لطفاً، نخست در باره فیلم و این که چگونه آن را ساختید، کمی توضیح بدهید؟
تاریخ ساخته شدن فیلم “دوازده سال انتظار” بسیار عجیب است. وقتی که ما، گروهی از جوانان، نخستین فیلم هنری خود را با نام “پیمان” ساختیم، پس از آن استانداری سغد تصمیم گرفت که برای این گروه از جوانان که جای کار ندارند، یک مؤسسه دولتی، یعنی یک استودیوی سینمایی تأسیس کند و برای ما شغل فراهم کند، تا در رشد صنعت سینما سهمگذار باشیم.
ماه ژانویه سال ۲۰۱۵ استاندار سغد عبدالرحمان قادری مصوبه تأسیس مؤسسه دولتی “سغدسینما” به نام کامل یارمتف (هنرمند فقید) را به تصویب رساندند و از اول ماه مارس این استودیو رسماً به فعالیت شروع کرد. از بس (آنجاییکه) سال ۲۰۱۵ سال خانواده اعلام شده بود، ما تصمیم گرفتیم که در همین سال درباره مشکل ازهمپاشی خانوادهها که همهروزه به نوعی با آن مواجه هستیم و درباره آنها خبرها و یا داستانهایی میشنویم، یک فیلم هنری تهیه کنیم. فیلم “دوازده سال انتظار” در همکاری با تلویزیون سراسری “سینما” در دوشنبه و تلویزیون محلی “طنین” در ولایت سغد و در همین رابطه ساخته شد.
برای این که فیلم ما به مردم نزدیک باشد، تصمیم گرفتیم با خانوادهایی که از هم پاشیدهاند، صحبتهایی انجام بدهیم، از جمله با عروسها، با دامادها و با خوشدامنها (مادر شوهران). تقریباً با صد خانواده جداشده صحبت کردیم. همچنین با متخصصانی مانند بیهاجل رحیماوا، از فعالان امور زنان، که در مسائل جنسیت دانش و تجربه زیادی دارند، و با مسئولان ادارههای ثبت احوال، که ازدواج و طلاقها را ثبت میکنند، نیز صحبت کردیم تا دیدگاههای آنها را بگیریم. بعداً از میان آن صد قصه، فیلمنامهنویس ما سه داستان را انتخاب کرد و با تکیه بر این سه قصه سناریوی فیلم “دوازده سال انتظار” ساخته شد.
نقشهای قهرمانان فیلم را چه افرادی اجرا میکنند؟ در تولید آن چه کسانی سهم گذاشتند؟
نویسنده سناریو بختیار کریمف از فیلمنامهنویسان جوان و مقیم روسیه است که ما با او رابطه کاری داریم. او فیلمنامه را بر مبنای یک قصه اصلی و دو قصه فرعی نوشت. ماه سپتامبر گذشته ضبط را شروع کردیم. بسیاری از هنرپیشگان معروف جلب شدند، از قبیل محمدعلی محمدف که یک هنرپیشه سطح بینالمللی هستند و در بیرون از تاجیکستان هم نقشهای بسیاری را اجرا کردهاند. محمدجان شادی یف و ماهپیکر یاروا، هنرپیشههای معروف، و تهمینه رجبوا که نقش اساسی را اجرا میکند: نقش جواندختری را که فرشته نام دارد و مشکلات زیادی را پشت سر میکند تا با صبر و بردباری به اهدافش برسد. نثرالدین اسداللهیف نقش محوری جوانپسری را در این فیلم اجرا میکند. خورشید مصطفییف، وهاب دوستف، و ناظم ملکف و هنرمندان حرفهای معروف دیگری هم در آفرینش این فیلم سهم گذاشتند. و با توجه به این عوامل فکر میکنم، تا حدی یک فیلم خوب تولید شده است.
ساختن این فیلم چه مدت وقت گرفت؟
از دوره آمادگی تا نخستنمایش فیلم یک سال طول کشید. ماه مارس ۲۰۱۵ ما کار را آغاز کرده بودیم. یعنی آن زمان بود که ایده این فیلم به سرمان زد و به دنبالش شدیم، صحبتها کردیم، لیکن مرحله ثبت و تدوین و صداگذاری و دوبله و دیگر کارها از ماه سپتامبر آغاز شد. تا ماه مارس رنگپردازی و جلوههای تصویری هم انجام یافت.
بودجه فیلم چه قدر است؟
بودجه فیلم “دوازده سال انتظار” در شرایط امروز تاجیکستان بودجه بدی نیست، ۲۶۰ هزار سامانی (حدود ۳۵ هزار دلار) خرج شد. البته، این مبلغ برای ساختن یک فیلم در کشورهای خارجی، حتی همین کشورهای نزدیک، مانند ازبکستان و قزاقستان و روسیه خندهدار به نظر میرسد. زیرا بازیگران نقشهای اساسی در فیلمهای روسیه از بودجه فیلم ما پول بیشتری دریافت میکنند. یعنی دستمزد یک هنرپیشه از بودجه فیلم ما بیشتر است. اما در ساختن این فیلم با هزینه اندک سهم بغایت زیاد هنرپیشههای ارجمند، هیئت کاری، سازندگان فیلم بسیار نظررس (قابل توجه) است. آنها حاضر شدند با دستمزد کم و تنها به خاطر این که فضای سینما و فیلم آفرینی در تاجیکستان احیا شود، فضایی که در واقع امروزها خالی است، کار کنند و سهم خود را در اجرای نقشها، نوارگیری، تهیه و تولید آن گذارند. و با خرج کم فیلم ساخته شد.
البته همانگونه که گفتید هزینه این فیلم در مقایسه با مثلا فیلمهای هالیوودی شاید بغایت ناچیز باشد؟
بله. مثلاً، من چندی پیش بودجه یک فیلم هالیوودی را گرفتم و با بودجه خودمان مقایسه کردم. بودجه را به وقت فیلم تقسیم کردم، هر ثانیهاش چهل- پنجاه هزار دلار شد. بعد بودجه خودمان را تقسیم کردم که خندهام گرفت. چون متوجه شدم که در هالیوود با بودجه ما همگی سه ثانیه فیلم میساختهاند.
با این وجود، میخواهم بگویم که امروز ما با ساختن این فیلمها قبل از همه میخواهیم اعتماد مردم را به کار خود جلب کنیم. اعتماد متخصصان را نیز میخواهیم جلب کنیم، چون قاعده بازار همین است. در هالیوود هم سینما همین طور پیش رفت. اگر به تاریخ هالیوود بنگریم، میبینیم که در آغاز بودجههایشان کم بود یا مشکلاتی داشتند. ما مشکلات زیادی نداریم. امروز در تاجیکستان تنها مشکلی که فیلمسازان با آن روبرو هستند، کمبود متخصص است.
ما باید امروز روی تخصص و حرفهای بودن فکر کنیم، روی پول و چیزهای دیگر فکر نکنیم. برای حرفهای شدن بیشتر کوشش کنیم. چون من باور دارم که همه هنرمندان و فیلمسازان، امروز آماده هستند که با پول اندک و تنها برای ایجاد سینمای ملّی زحمت کشند. من به این باور دارم، چون تجربه کار در چهار فیلم را دارم. من میبینم که هنرمندانمان بسیار خیرخواه هستند. استادانی چون محمدعلی محمدف، تهمینه رجبوا، محمدجان شادییف، ماهپیکر یاروا، قربان صابر که ارزش هنرشان خیلی بالاست. به نظر من، اگر آنها در هالیوود بودند یا در فرانسه و کشورهای دیگر، حتماً یک روز کارشان از میلیون دلار کمتر نبود. ما میدانیم، در سینیمای جهانی، امروز هنرمندانی هستند که یک روز کارشان از میلیون دلار بالاتر هم هست.
من مطمئنم که هنرپیشههای ما این ظرفیت، تجربه و مهارت را دارند، لیکن امروز با این قدر استعداد حاضرند به خاطر احیای سینمای ملّی با دستمزد اندکی هم با ما کار کنند. ما نقشههای زیادی برای آینده داریم. گروه ما میخواهد فیلمهای خوب دیگری را نه فقط برای تماشاچی تاجیک که برای بیرون از تاجیکستان هم تهیه کند. میخواهیم در جشنوارهها هم شرکت کنیم. مثلاً همین فیلم “دوازده سال انتظار” را هم نمایندگان یک جشنواره بینالمللی در باره حقوق زن تماشا کردند و از ما خواستند که آن را با سوتیتر (زیرنویس) انگلیسی به آنها ارایه کنیم.
شاید به این دلیل که موضوع و سوژه و داستان فیلم به مسئله حقوق زنان ربط دارد؟
سوژه فیلم از این قرار است که یک دختر جوان با نام فرشته میخواهد بعد از مدرسه به دانشگاه برود و پزشک شود. چون پدرش بیماری قلبی دارد و او میخواهد پدرش را درمان کند. ولی در میان ما تاجیکان امروز عادت شده و این البته عادت بدی است که دختران را زود شوهر میدهند. بویژه، اگر پدر، مادر یا بستگان دیگرمان بیمار باشند، تلاش میکنیم که فرزندان را زودتر خانهدار کنیم، تا فرد بیمار عروسی آنها را بیند. اما در این بین آرزو و آمال فرزندان به فراموشی سپرده میشود. از آنها نمیپرسیم که از زندگی چه میخواهند. تنها هدفمان این است که هرچه زودتر فرزندان را خانهدار کنیم، جشن عروسی برگزار کنیم، نوه هایمان را ببینیم.
داستان این فیلم هم همین گونه است. پدر فرشته بیمار است و میگوید، “خدا میداند که چند روز دیگر از عمرم باقی مانده، بیا ترا زودتر خانهدار کنیم.” این کار را انجام میدهند و همه آرزوهای دختر بر باد میرود. او راضی میشود که عروسی کند، به شرط این که خانواده شوهر اجازه بدهند که وارد دانشگاه شود. ولی آنها به وعده خود عمل نمیکنند و او نا امید میشود. زندگی در خانه شوهر نیز مشکلساز میشود، همیشه جنگ و دعوا میکنند و در نهایت، از آنجا بیرون می کنند. دختر خیلی افسرده میشود، ولی با اراده قوی سرنوشت خود را عوض میکند.
ما خواستیم در فیلم “دوازده سال انتظار” همچنین اراده قوی زنان و مادران تاجیک را نشان بدهیم. هیچ فرزند تاجیک در این شک ندارد. مادران ما اگرچه خیلی از حقوقشان زیر پا گذاشته میشود، اگرچه همواره زور و خشونت را تحمل میکنند، ولی حداقل فرزند خود را با اطمینان تربیت میکنند، حداقل به فرزند خود اعتماد میبخشند. ما خواستیم این چیزها را نشان بدهیم که مادر تاجیک میتواند همه مشکلات را پشت سر کند و روزهای سختی را سپری کند.
یک مشکل دیگر که امروز دامنگیر جامعه ما شده، خودکشی زنان جوان است. یکی از دلایل آن از تحصیل دور ماندن دختران است. امروز وقتی زن تاجیک با مشکل روبرو میشود، اولین راه رهایی که به ذهنش میرسد، یا جدا شدن از شوهر است یا دست به خودکُشی زدن. ما خواستیم نشان بدهیم که راههای دیگری هم وجود دارد و زن تاجیک میتواند با راههای دیگر زندگی خودش را دوباره بسازد. یعنی به خودسازی زن تاجیک تمرکز کردیم. این که اگر به آرزوها و اهدافش نرسید، باید چه کار کند. روح افتاده نشود، زیرا خودسازی بهتر از خودسوزی است.
شگفتی فیلم در آن است که آن یک فیلم تجربی است. دخترهای جوان زیادی به ما مینویسند که میخواهند تحصیل کنند، اما خانواده راضی نیستند و میگویند که باید هرچه زودتر ترا خانهدار کنیم. ما به آنها میگوییم که حتماً با مادر و پدر بیایند و این فیلم را تماشا کنند. بعضی ها با والدانشان آمدند و دیدند. بعد از دیدن فیلم فکر مادر و پدرشان عوض شد. گفتند که حالا میخواهند دخترانشان اول تحصیل کنند و صاحب تخصص شوند. چون تحصیل زنان مهمترین رکن پیشرفت جامعه است. کسی شک ندارد که وقتی زن تحصیل کرده باشد، فرزندان هم خوب تربیت مییابند. حداقل اگر به جامعه کمک نرساند، خانواده خود را خوشبخت میکند.
در جامعه سنتی ما خانوادهها بیشتر تلاش میکنند که پسران را به دانشگاه بفرستند و دختران را نه. یعنی شما این سنت را به چالش کشیدید؟
بله، بله. ما اصلاً نمیخواستیم کسی را برنجانیم که ما ملّتی هستیم که زنهایمان تحصیل نمیکنند. اصلاً این طور نیست. چون امروز درصد بالایی از دختران در دانشگاهها تحصیل میکنند. لیکن این عقیده هم هنوز در جامعه حاکم است که وقتی دختر تحصیل کند، از حقوقش آگاه میشود و مشکل به وجود میآورد. باید هرچه زودتر شوهر دهیم که بعداً نگوید 'من این یکی را نمیخواهم، دیگری را می خواهم'، یا 'شوهر نخوانده (تحصیل نکرده) را نمیخواهم، خواندگی (تحصیلکرده) را میخواهم.' برای این که چنین مشکلاتی پیش نیاید، خانوادههای تاجیک بیشتر میکوشند دختران را زود شوهر بدهند. البته، ما نمیگویم که همه این تجربهها بد است، نه، البته خوبش هم هست. مواردی هست که میبینیم زنی تحصیل نکرده، ولی با خانوادهاش خوشبخت شده است. اما من فکر میکنم که تحصیل کردن زنان همیشه خوب است، حداقل برای تربیت فرزندانشان کمک زیادی میرساند.
خوب، واکنش تماشاچیان به فیلم شما چگونه بود؟
ما تقریباً در همه شهرها و نواحی ولایت سغد فیلم “دوازده سال انتظار” را به نمایش گذاشتیم. همه میدیدند، میآمدند و میگفتند آفرین! میگفتند این فیلم باید در همه خانوادهها در تاجیکستان نشان داده شود، چون شما مسائلی را به چشم ما نشان دادید که خودمان نمیدیدیم. نشان دادید که این مسائل چگونه باید حل شود.
درواقع، ما چیز دیگری را هم خواستیم در فیلم به تماشاچی تاجیک نشان بدهیم. امروز وقتی ما با مشکلی روبرو میشویم، نمیدانیم با چه کسی مشورت کنیم. به یگان دوستمان عرض دل میکنیم، شاید او مشورت غلط بدهد. اکثر دختران جوان وقتی در خانواده مشکل پیدا میشود، میروند با همکار یا دوگانهشان (دوست دخترشان) صحبت میکنند. وی تشویق میکند که از شوهرش جدا شود یا کار دیگری کند. گاه این مشورتها پیامدهای بدی دارد. ما در این فیلم به نقش روانشناس در جامعه تأکید کردیم. روانشناس مشهور سعیدمراد دولتف را که در بیرون از تاجیکستان هم معروف است و مکتب ویژه خود را دارد، به فیلم جلب کردیم. به این شیوه خواستیم به جامعه نشان بدهیم که وقتی با مشکلی روبرو میشوند، باید نزد روانشناس بروند، او میتواند کمک کند.
چون نزد روانشناس رفتن در جامعه ما هنوز رایج نیست. برخیها میگویند من دیوانه نیستم که نزد روانشناس بروم!
آره، رایج نیست. من یاد ندارم کسی از دوستانم را که گفته باشد من در خانواده با فلان مشکل مواجه شدم، یا کارم پیش نرفت، رفتم نزد روانشناس مشورت گرفتم. ما هم در اوج داستان فیلم این اپیزود (بخش) را آوردیم که دختر وقتی همه آرزوهایش برباد میرود و از زندگی نومید شده است، با روانشناس هم صحبت میشود. پس از صحبت با روانشناس آرزوی پزشک شدن که در سن هجده در رگ و خونش جوش میزد، دوباره احیا میشود.
نمایش فیلم در دوشنبه چه طور بود؟
باید بگویم که این نمایش نخست این فیلم برای به اصطلاح نخبگان پایتخت بود، بیشتر فرهنگیان و متخصصان حضور داشتند. استقبال خوبی شد، ولی هیچ کار بیکمبودی هم نمیشود. ما فیلمسازان جوان هستیم، میخواهیم با ساختن این فیلمها اعتماد مردم را به خود جلب کنیم، تجربه و مهارت پیدا کنیم، چون فیلمسازی میدان نبرد است. آدم تا وارد دریا نشود، شناوری را یاد نمیگیرد. ما اگر بگوییم که اول یاد بگیریم، بعد شروع کنیم، نمیشود.
فیلمسازی تجربه است، باید وارد میدان شد و خود را سنجید. هر بار که فیلمی میسازیم، بعد از ساختن آن میبینیم که چه کمبودی داشتیم. خوشبختانه، گروه کاری ما کمبودیهای خود را اعتراف و اصلاح میکند. ما باور داریم که با تجربه بیشتر و با گذشت زمان این کمبودیها کمتر میشود و ما میتوانیم سینمای تاجیک را در سطح بینالمللی هم معرفی کنیم. نقشههای زیادی داریم، از جمله میخواهیم برای جشنوارههای بینالمللی فیلم سازیم.
انتهای گزارش/