هتل آزادی تهران روز 4 مهر (26 سپتامبر) میزبان مقامات ارشد امنیتی از چهار کشور بزرگ منطقه بود. نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی فدراسیون روسیه؛ آجیت دوال، مشاور امنیت ملی نخستوزیر هند؛ حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان؛ و دانگ جینگ وی، از مقامات ارشد امنیت ملی چین، در کنار امیر دریابان شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در این نشست یکروزه که به ابتکار دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و با عنوان «گفتوگوهای امنیتی منطقهای» برگزار شد شرکت داشتند. دستور کار نشست امنیتی تهران که بیانگر هدف از برگزاری آن نیز هست، عبارت بود از: بررسی و تبادلنظر در زمینه راههای مبارزه با تروریسم و افراطیگری و تهدیدات جدید تروریسم در منطقه غرب آسیا.
در پایان نشست تهران، بیانیهای در یازده بند انتشار یافت که چهار بند آن که بهنظر میرسد مهمتر باشند، دراینجا بهطور خلاصه بیان میشوند:
• سیاستها و اقدامات حمایتی یا تقویتکننده افراطیگری در منطقه، تهدیدی برای امنیت منطقهاند؛ بنابراین، حضار متعهد میشوند که درجهت همکاری برای مقابله با این سیاستها و نیز برقراری صلح پایدار منطقهای گام بردارند. (بند 3)
• حمایت از اقدامات مؤثر جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه در مقابله با تهدیدات گروههای تروریستی همچون داعش در سوریه. (بند 5)
• ابراز نگرانی از انتقال داعش از غرب آسیا به افغانستان و آسیای مرکزی و تأکید بر لزوم اقدام هماهنگ و همهجانبه در جلوگیری از انتقال این گروهها به آنسوی مرزهای شرقی ایران. (بند 6)
• حمایت از برقراری صلح و ثبات و کمک به توسعه و بازسازی افغانستان و تشویق سایر کشورها به کمک به دولت این کشور در فرایند صلح با طالبان. (بند 7)
غیر از بند 5 که تأیید ضمنی سیاستهای ایران و روسیه در غرب آسیا محسوب میشود، سایر بندهای یادشده، به شکل مستقیم به بحران افغانستان، آینده نامعلوم صلح در این کشور و افزایش احتمال تبدیل افغانستان و آسیای مرکزی به پایگاه جدید گروه تروریستی داعش در منطقه و جهان اشاره دارند.
در اینجا لازم است چند نکته تأملبرانگیز بررسی شود:
1. پاکستان در نشست امنیتی تهران غایب بود. به گفته دریادار شمخانی، علت حضور نیافتن هیچ مقام پاکستانی در این نشست، رویکار آمدن «دولت جدید در این کشور» بوده است و روزنامه «جوان» همزمان با برگزاری نشست تهران، با انتقاد ضمنی از پاکستان، مشارکت این کشور در دورههای بعدی آن را که قرار است بهصورت چرخشی هر سال در یکی از کشورهای حاضر در نشست تهران برگزار شود ضروری دانست. پرسش اصلی این است که آیا تازهکار بودن دولت عمران خان لزوماً با حضور یا غیبت پاکستان در نشستی که تحولات امنیتی افغانستان، صلح دولت این کشور با طالبان و فعالیتهای داعش در افغانستان و آسیای مرکزی از مهمترین دستور کارهای آن بود ارتباط دارد و میتوان بدین بهانه غیبت مؤثرترین کشور منطقه در تحولات افغانستان را توجیه کرد. بهطور قطع، خیر! بهعلاوه، ناظران مسائل پاکستان بهخوبی آگاهاند که در این کشور حرف آخر را بهویژه در حوزههای سیاست خارجی و امنیت ملی، ارتش و در مرحله بعد، سازمان اطلاعات پاکستان (آیاسآی) میزنند و اعزام نشدن یک مقام حتی ردهپایین امنیتی پاکستانی به نشست تهران، چند پیام روشن از طرف فرماندهان ارتش پرنفوذ این کشور به ایران و دیگر شرکتکنندگان در نشست داشت: اول، اسلامآباد نشستهایی ازقبیل نشست امنیتی تهران را به این دلیل که با راهبرد کلان پاکستان در افغانستان همخوانی ندارد جدی نمیگیرد؛ دوم، دیدگاهها و ملاحظات مقامات ارتش پاکستان و «آیاسآی» در زمینه صلح با طالبان و نحوه مقابله یا تعامل با داعش و القاعده در افغانستان و آسیای مرکزی به دیدگاههای رقبای متخاصم جمهوری اسلامی، ازجمله آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی و حتی قطر نزدیکتر است تا ایران، هند، چین و روسیه.
2. درحالیکه در نشست امنیتی تهران موضوع نفوذ فزاینده داعش در افغانستان و آسیای مرکزی مطرح شد، از پنج جمهوری آسیای مرکزی که سه جمهوری آن (تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان) مستقیم و دو جمهوری قزاقستان و قرقیزستان غیرمستقیم با موضوع تروریسم داعشی صادرشده از افغانستان دستبهگریباناند، هیچ نمایندهای در این نشست حضور نداشت که علت واقعی آن مشخص نیست. آیا از آنها دعوت نشد یا آنکه روسیه به نمایندگی از آن پنج کشور دیدگاههایشان را مطرح کرد؟ شاید هم این کشورها خود تمایلی نداشتند در نشستی شرکت کنند که احتمالاً آن را کماثر یا نمایشی میدانستند. بهطور یقین، نمایندگان امنیتی آسیای مرکزی درباره امنیت منطقه و جلوگیری از نفوذ روزافزون تروریسم و افراطگرایی حرفهای جدیای برای گفتن داشتهاند که شنیده نشد.
3. ترکیه هم نمایندهای در نشست امنیتی تهران نداشت و این درحالی است که این کشور هرچند مرز مشترکی با افغانستان و آسیای مرکزی ندارد، بهدلیلِ داشتنِ مشترکات قومی و زبانی با اکثریت ترکنژاد در آسیای مرکزی و اقلیتهای ترکمن، ازبک، و ایماق در شمال افغانستان، سالهاست که در نقش بازیگری مطرح و پرنفوذ در عرصه سیاسی، امنیتی و فرهنگی و اجتماعی افغانستان فعالیت داشته و البته از محبوبیت نسبی نزد اغلب افغانها و نهفقط افغانهای ترکزبان برخوردار است. راز این محبوبیت را میتوان در تمرکز تلاشهای پیگیر آنکارا بر سرمایهگذاری در بخشهای فرهنگی و آموزشی و تاحدی توسعه زیرساختهای اقتصادی افغانستان جستجو کرد که نمونه بارز آن تأسیس و گسترش فعالیت مدارس افغان ـ ترک در کابل و مراکز چند ولایت بزرگ و مهم افغانستان است.
بهعلاوه، ترکیه در نقش تنها عضو مسلمان «ناتو»، در هفده سال اخیر نقش مهمی در تقویت جایگاه امنیتی و اجتماعی نیروهای کمک به تأمین امنیت افغانستان (ایساف) و خود «ناتو» در این کشور داشته است. علل عدم حضور مقامات ارشد امنیتی ترکیه در نشست تهران هرچه باشد بهنظر میرسد بدون حضور آنکارا مباحث مطرحشده و تصمیمهای گرفتهشده در اینگونه نشستها از جامعیت و امکان اجرایی شدنِ چندانی برخوردار نباشند.
4. روسیه، چین و هند که هریک نمایندهای در نشست تهران داشتند، هرچند سردمداران برگزاری نشستها و اجرای ابتکارات غیرغربی و غیرآمریکایی صلح در افغانستان هستند، لزوماً به جزئیات گفتگو با طالبان و برقراری آتشبس و صلح در افغانستان و همچنین دلایل و راهکارهای جلوگیری از نفوذ افراطگرایی به آسیای مرکزی مثل جمهوری اسلامی فکر نمیکنند. بنابراین، شرکت مقامات ارشد امنیتی این کشورها در نشست امنیتی تهران به معنای تأیید نسبی دیدگاههای ایران در زمینه برقراری صلح در افغانستان و مهار روند انتقال افراطگرایان داعشی به افغانستان و آسیای مرکزی نیست.
5. برخی رسانههای داخلی دستاورد مهم نشست امنیتی تهران را «تثبیت نقش مثبت جمهوری اسلامی در تلاش آسیایی برای مبارزهای مشترک با تروریسم» عنوان کردند و مدعی شدند که «ترامپ هم نمیتواند با همه رجزخوانیهایش این نقش را از دید جامعه جهانی پنهان کند» (روزنامه جوان، 4 مهر 97). اینکه ما برای کشورمان نقش تعیینکنندهای در تحولات منطقهای ازجمله در مبارزه با تروریسم قائل باشیم، با تصور درست یا نادرست جامعه جهانی و حتی همسایگان ایران از نقش این کشور در منطقه و کل آسیا بسیار متفاوت است. درواقع، کسی شک ندارد اگر تلاشهای جمهوری اسلامی نبود، اکنون به احتمال زیاد، تروریسم تکفیری داعش و القاعده سراسر غرب آسیا را فراگرفته بود؛ اما آیا اجرا کردن کامل یا حتی بخشهایی از نسخه مطلوب ایران در مبارزه با افراطگرایی در سوریه و عراق در افغانستان، آسیای مرکزی، جنوب و شرق آسیا نیز قابل اجراست؟ پاسخ این سؤال را فقط میتوان در آینده با توجه به نتایج عملی نشست امنیتی تهران داد.
6. در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی افغانستان در اواخر مهرماه 1397، سخنگوی محترم وزارت امور خارجه ایران تأکید کرد «گفتگو، برقراری امنیت، و دستیابی به صلح در دستور کار جدی دولت و مخالفان قرار بگیرد» و افزود «جمهوری اسلامی نیز از هر ابتکاری که تضمینکننده منافع و مصالح مردم رنجکشیده افغانستان باشد قویاً حمایت میکند». اگر نشست امنیتی تهران را یکی از حلقههای زنجیره ابتکارات صلح غیرغربی در افغانستان بدانیم، آیا در مجموعه نظام و نهفقط دستگاه دیپلماسی ایران، تاکنون کسی از خودش پرسیده است که دیدگاه مقامات، کارشناسان و مردم افغانستان و آسیای مرکزی درباره نقش و نیات جمهوری اسلامی در حمایت از برقراری صلح و ثبات در این مناطق چیست.
نتیجهگیری
در پایان باید گفت هرچند ایران تلاش دارد با برگزاری نشستهای چندجانبه به آمریکا و دیگر رقبای متخاصم منطقهای و فرامنطقهای خود نشان دهد که نفوذ فزایندهای فراتر از غرب آسیا دارد، نباید این تصور نادرست در مقامات ایرانی تقویت شود که هر کشوری که با ما همراهی نشان میدهد، دیدگاهها و سیاستهای تهران را درقبال همسایگانش پذیرفته است. درواقع، قرار گرفتن در محور تحولات منطقهای و بینالمللی نیازمند تقویت همزمان سازِکارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی است که در حال حاضر، ایران با توجه به مشکلات داخلی و ملاحظات مختلف در حوزه سیاست خارجیاش قادر به انجام آن نیست.
منبع: موسسه ابرار معاصر تهران