موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در اواسط مهر ماه میزبان آقایان نیکلای کاژانف، استاد دانشگاه دولتی مسکو، لئونید عیسایف، استادیار دانشگاه تحقیقات علمی، و خانم دکتر آلیسا شیشکینا، استادیار دانشگاه تحقیقات علمی، بود. حضور اساتید روسی در موسسه ایراس با هدف آشنایی از آخرین دیدگاه های کارشناسان ایرانی و تبادل نظر میان طرفین صورت گرفت. در این نشست سه ساعته که با حضور دکتر داوود کیانی، قائم مقام موسسه ایراس، دکتر محمود شوری، مدیر گروه روسیه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، آقای حسن بهشتی پور، تحلیلگر ارشد مسائل اوراسیا، آقای دکتر ولی گل محمدی، کارشناس مسائل ترکیه و پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانم دکتر الهه کریمی، استاد دانشگاه تهران برگزار شد، روابط میان ایران و روسیه و نیز همکاری های دو کشور در سطح منطقه ای مورد واکاوی قرار گرفت و در ادامه، هر یک از دو طرف به طرح پرسش ها و دیدگاه های خود پرداختند.
پیش از این، همکاری های علمی و پژوهشی پیرامون مسأله خاورمیانه و مسائل اقتصادی، همکاری های ایران و روسیه در حوزه اقتصاد و انرژی و چاپ کتاب در این زمینه، همچنین برگزاری کارگاه های آموزشی برای کارشناسان دو کشور در ایران و روسیه از جمله موضوعات مطرح شده در این نشست بود. در این جلسه آقای دکتر کیانی بر اهمیت توسعه همکاری های علمی - پژوهشی میان دو کشور تاکید کردند.
دکتر محمود شوری به عنوان نخستین سخنران این نشست علمی، در خصوص تحولات منطقه و نقش ایران و روسیه در این میان اظهار داشت:
"این روز ها بحث خاورمیانه بحث های متعددی را دربرمی گیرد. به هر حال از بحث سوریه گرفته تا مسئله یمن و الان هم که با بحث رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان عراق مواجه هستیم. همه اینها بیانگر این است که منطقه خاورمیانه منطقه ای است که ظاهرا قرار نیست به این زودی شاهد نظم جدید و ثبات در آن باشیم. در گذشته شاید قدرتهای بزرگ بودند که روند و چیدمان منطقهای را تعیین و تعریف میکردند. ولی الان قدرتهای منطقهای برای خود بازیگر هستند و علاوه بر این، ما درواقع بازیگران فرودولتی یا غیردولتی هم داریم. لذا این تعدد بازیگران موجب پیچیدگی شرایط در منطقه شده است.
بنابراین نوع ارتباطاتی که الان قدرتهای بزرگ با هر کدام از کشورهای منطقه برقرار میکنند یک مسئله تعیینکننده است. به هر حال، امریکاییها باتوجه به منافعی که از گذشته در منطقه برای خودشان تعریف کرده بودند تقریبا میدانند با چه بازیگرانی باید چه بازیای را انجام دهند. از طرفی کشوری مثل ایران هم در منطقه اهداف خود را دارد و به دنبال پیگیری آن است. در کنار اینها خود قدرتهای منطقهای مثل عربستان، ترکیه و حتی دولتهایی مثل عراق دولتهای تعیینکننده و مهمی هستند. در اینجا تنها بازیگری که هنوز دقیقا مشخص نیست در منطقه به دنبال چه چیزی است ولی در عین حال، بازیگر مهمی به شمار میآید روسیه است."
"برای ما به عنوان کارشناسانی که در ایران پیگیر مسائل روسیه هستیم هنوز مبهم است که روسیه در منطقه خاورمیانه چه هدفی را دنبال میکند. شاید بشود گفت که اقدامات روسیه در منطقه حداقل از دید ما، الزاما در راستای یک هدف واحد تعریف نشده است. به هر حال، نوع تعامل روسیه با جمهوری اسلامی ایران امر مشخصی است و ما دیگر کم و بیش در خصوص آن میدانیم و نمیخواهیم خیلی وارد این موضوع شویم. اما در ارتباط با سایر قدرتهای منطقهای روسیه تا الان تلاش کرده با همه این قدرتها رابطهی خوبی داشته باشد. درواقع این رابطه خوب باعث شده که این تناقضها هم شکل بگیرد. علاوه بر آن، حتی به لحاظ موضوعی هم خیلی مشخص نیست که سوریه در منطقه آیا به دنبال ثبات است، به دنبال تغییر مرزهاست، یا به دنبال تغییر نظم است. در واقع، معلوم نیست روسیه در منطقه به دنبال چه چیزی است."
"در گذشته، وقتی خود من درباره سیاست خارجی روسیه صحبت می کردم یکی از محورهای بحث یا اصولی که درباره سیاست خارجی روسیه در منطقه برمیشمردم این بود که روسها در منطقه به دنبال ثبات و تثبیت مرزها هستند. یعنی به این نکته قائلند که مرزهای موجود تغییری نکند. ولی در شرایط فعلی، چندان مطمئن نیستم که روسیه پذیرای تغییرات ژئوپلتیک در منطقه نباشد و آن را رد نکند. به هر حال، موضع روسیه در ارتباط با بحث رفراندوم کردستان موضعی دوپهلو بود. الان هم که شاهد تحول در روابط روسیه و عربستان سعودی هستیم. به طوری که روسیه در مذاکرات اخیر با عربستان سعودی پیشنهادات و موضوعاتی را طرح کرده است و مذاکرهای که بین پادشاه عربستان و پوتین برقرار شده حاکی از آن است که دو کشور اهداف بزرگی را در روابط خودشان ترسیم کردهاند."
"من قبل از این جلسه هم خدمت آقای عیسایف گفتم در شرایط موجود خاورمیانه، قابل درک نیست که روسیه صرفا به دنبال تجارت با عربستان باشد. شاید از دید برخی در ایران این یک نوع رفتار فرصتطلبانه تعبیر شود. قاعدتا این رفتار به عنوان رفتار یک قدرت بزرگی که در منطقه خاورمیانه دارای اصولی است نمیتواند تلقی شود. مایلیم که حداقل دوستان روس به ما بگویند روسیه با این بازیهایی که در منطقه خاورمیانه انجام میدهد به دنبال چه چیزی است و چه اهدافی را در منطقه دنبال میکند؟ مثلا آیا روسها نظم متفاوتی را مدنظر دارند که بخواهند در منطقه اجرا نمایند؟ در صحبتهای قبلی من و آقای عیسایف، سوالی هم مطرح شد که ایرانیها نسبت به روابط ایران و روسیه در منطقه چه نظری دارند و در این باره چه فکری میکنند؟ شاید ابهام بزرگی که در ذهن ما هست به همین دلیل باشد."
"ما حداقل به عنوان کارشناس ترجیح میدهیم خیلی به آینده فکر نکنیم. چون اگر بخواهیم براساس آنچه تا الان اتفاق افتاده، آینده را تحلیل کنیم باید تحلیل بسیار بدبینانهای داشته باشیم. گرچه این را هم باید اضافه کنم که همیشه اتفاقاتی رخ داده که عملا ایران و روسیه را ناگزیر به همکاری بیشتر با همدیگر کرده است. به همین دلیل باید به جای آنکه بخواهیم خیلی بدبینانه از آیندهی روابط دو کشور صحبت کنیم. امیدواریم شرایط به گونهای رقم بخورد که ایران و روسیه بتوانند همکاری بیشتری با هم در منطقه داشته باشند. مثلا در موضوع سوریه که یکی از مهمترین موضوعات در این رابطه است ببینیم چه آیندهای برای سوریه میخواهیم تعریف کنیم. طبیعتا آن چه ایران به دنبال آن است شاید متفاوت باشد. ولی فکر میکنم شرایط در منطقه به خصوص در سوریه خیلی متغیر است و احتمالا ایران و روسیه دلایل بیشتری برای همکاری پیدا خواهند کرد. چون ما در مورد آینده سوریه به دنبال آیندهای واحد هستیم که تداوم دولت اسد در آن تضمین شده باشد. در حالی که روسیه به گزینههای دیگری میاندیشد، اما این که سایر گزینههای مدنظر روسیه چیست، حداقل ما (ایرانیها) اطلاعی از آنها نداریم."

در ادامه این جلسه، لئونید عیسایف، ضمن اشاره به دیدگاه های دکتر شوری، بیان داشت: "من کاملا درک میکنم که چرا شما درباره سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه چنین صحبت هایی را مطرح کردید. احتمالا شما فکر میکنید حضور اخیر روسیه از دو سال پیش در منطقه به خاطر این است که روسیه اهداف بلندمدتی را در منطقه دنبال می کند و درواقع این امر یک امر مقطعی و موقعیتی نخواهد بود. اما به عقیده من روسیه چنین استراتژی و راهبردی را در منطقه نداشته و صرفا به دنبال جایی برای خود در منطقه است. برای همین روسیه بسیار عملگرایانه در منطقه عمل میکند و سعی دارد از طرق صلح و عملگرایانه به هدفش برسد و آن چه در حال حاضر مقامات روسیه انجام میدهند ممکن است با آن چه سالهای قبل اعلام میکردند مطابقت نداشته و متفاوت باشد. اما میتوانم بگویم ما تقریبا در این رابطه اصول ثابتی داریم. این اصول و قوانین این است که درواقع روسیه اگر هم نتواند برای خود جایی در منطقه داشته باشد حداقل نمیخواهد خودش را با هیچ یک از بازیگران منطقه خراب کند. روسیه نمیخواهد بین ایران یا اسرائیل، ایران یا عربستان سعودی، ایران و ترکیه، یکی را انتخاب کند. به همین دلیل روسیه قصد دارد روابطش را با همه بازیگران این منطقه تا جایی که امکانپذیر است گسترش دهد. از این رو، روسیه سعی ندارد به توصیههایی که دیگر کشورها، به عنوان مثال کشورهای خلیج فارس درباره ایران دارند عمل کند و درواقع، این نظرات تأثیری بر روی رفتار ما در قبال ایران نخواهد داشت."
"به همین دلیل، در رابطه با سفر پادشاه عربستان به روسیه ما (روسیه) آمادگی داریم روابطمان را تا حدی گسترش دهیم که امکان آن وجود داشته باشد. بنابراین، خواهش می کنم شما فکر نکنید هر ملاقاتی که پوتین با مقامات این کشورها انجام میدهد، استراتژی بلندمدتی برای آن تعریف شده است. این که ما در مورد جنوب سوریه با نتانیاهو (اسرائیل) توافق کردیم به این معنی نیست که نظر روسیه در سوریه تغییر کرده است و یا سفر پادشاه عربستان سعودی به روسیه هم به معنای این نیست که روسیه به دنبال جایگزینی برای ایران است. همین امر در مورد رفراندوم کردستان هم صادق است. من البته با این امر موافقم که مقامات روسیه در رابطه با این مسئله خیلی محتاطانه اظهارنظر کردهاند. البته در روسیه هم این روزها میگویند که روسیه دراین باره خیلی قاطع عمل نکرده و موضع محتاطانهای اتخاذ کرده است. غکر میکنم آنچه سرگی لاورف در این رابطه گفت به روشنی گویای نظر روسیه در این باره باشد. آقای لاورف در این باره اعلام کرد که روسیه حاضر است با استقلال کردستان موافقت کند اما تنها پس از آنکه این استقلال پس از توافق کردستان با بغداد باشد."
"البته این موضع هم کاملا قابل فهم است چون ما حجم عظیمی از توافقات را هم با اقلیم کردستان و هم توافقات زیادی با عراق و بغداد داریم و هر تنشی به معنای این است که ما باید انتخاب کنیم که روابطمان را با کردستان و یا عراق (بغداد) ادامه دهیم. از این رو هر تنشی در این منطقه در واقع، به ضرر ماست. لازم است درباره کردستان عراق به نکتهی دیگری هم اشاره نمایم. چیزی که میخواهم بگویم مربوط به رسانههای جمعی روسیه نیست و بیشتر مباحثی است که افراد حقیقی و رسمی راجع به آن صحبت میکنند. خیلی از افراد میگویند روسیه باید با استقلال کردستان موافقت کند. درواقع، این دیدگاه و افزایش توجه به مسئله کردها در پی افزایش دیدگاههای ضدترکیهای به وجودآمده است که در پی تنشی که مابین ترکیه و روسیه ایجاد شد.
میتوان گفت تنش روسیه و ترکیه بر روی مسائل کنونی تأثیرگذاشته است. البته این امر به این معنا نیست که موضع رسمی دولت روسیه در مورد کردها تغییر کرده باشد، بلکه این صرفا عقیده برخی افراد برجسته در روسیه است. از این رو، باید بگویم که سیاست روسیه نسبت به این امر سیاست بیطرفی است و روسیه نمیخواهد نه با بغداد و نه با کردستان وارد تنش شود. در مورد روابط ایران و روسیه فکر میکنم بهتر است آقای کاژانف توضیح دهند."

در ادامه نشست، آقای نیکولای کاژانف به بیان دیدگاه های خود در خصوص سیاست خارجی روسیه و راهبرد این کشور در خاورمیانه پرداخت. وی در این باره اشاره داشت: "روش روسیه به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ بعد از فروپاشی شوروی با روسیه سابق خیلی فرق کرده است. اصطلاح قدرت بزرگ برای روسیه کنونی به معنای قدرتی است که این توانایی را دارد که جریان حوادث را به سمتی که میخواهد هدایت کند. اما این به این معنا نیست که این کشور باید حتما استراتژی واحدی را دنبال نماید. البته این کشور باید به قدر کافی قوانین مشخصی داشته باشد و این توانایی را داشته باشد که از شرایط کنونی استفاده کند. مساله سوریه نمونه واضح و روشن این قضیه است. سپتامبر 2015 نیروهای روسیه وارد سوریه شدند، بدون آنکه هدف مشخص و واحدی داشته باشند، البته به عبارت درستتر هدف داشتند اما نمیدانستند باید چگونه به آن دست یابند و این امر برای آنها مبهم بود. از این رو میبینید که در دوسال اخیر با توجه به شرایطی که در منطقه حاکم بود، روش روسها تغییر میکرد. هدف آنها امر واحد و درواقع تأمین امنیت و فراهمکردن شرایط زندگی برای مردم سوریه بوده است."
"بنابراین، اگر بخواهم خلاصه کنم استراتژی فعلی روسیه در خاورمیانه مبتنی بر دو اصل است: اصل نخست، استفاده از شرایط موجود است و اصل دوم تمایل برای افزایش قدرت در جایی که لازم و ضروی باشد. به همین دلیل بر مبنای اصل نخستی که ذکر کردم (استفاده از شرایط موجود) روسیه بسته به شرایط تصمیم میگیرد چگونه از آنها استفاده کند. نمونه کردستان هم بیانگر آن است که روسیه میتواند با مسائل این چنینی، برخورد ظریف و حساب شدهای داشته باشد."
"لازم به ذکر است که مدتی قبل از برگزاری رفراندوم در کردستان عراق کمپانی نفتی روسنفت توافقی را با این اقلیم و مستقل از بغداد برای انتقال گاز از کردستان عراق به ترکیه امضا نمود که انعقاد این قرارداد بدون موافقت آنکارا امکانپذیر نبود. آنکارا هم در جریان مذاکرات قرار داشت و بعد از این که اطمینان حاصل کرد در این قرارداد هیچ مسئله نظامی در بین نیست آن را پذیرفت."
"مسئله دیگری که برای تحلیل روابط بینالملل و استراتژی روسیه هم در خاورمیانه و هم در کل جهان میتوان به آن اشاره کرد مسئله قدرت روسیه است. من امروز در دانشکده مطالعات جهان به پایان نامهای تحت عنوان پوتینیسم برخوردم. یکی از اشتباهات رایجی که معمولا کسانی که در مورد روسیه کار میکنند به آن دچارند، این است که معتقدند پوتین به تنهایی در مورد مسائل و موضوعات سیاست خارجی تصمیم میگیرد. در حالی که اینطور نیست و درواقع گروهی از نخبگان سیاسی در اطراف پوتین حضور دارند که وی در مسادل مختلف برمبنای نظر آنها عمل میکند و تصمیم میگیرد. درواقع اینطور نیست که پوتین خودش شخصا تصمیمگیرنده باشد. در این رابطه اگر بخواهم مثالی را ارائه کنم روابط روسیه با اپک است."
"ما (روسیه) در حال حاضر در رابطه با اپک سه گروه تحقیقاتی داریم. گروه نخست به سرپرستی آقای سیچین مدیر شرکت نواتک، گروه دوم به رهبری آقای نواک که وزیر انرژی روسیه است و گروه سوم را آقای میلر رئیس گازپرم رهبری میکند. حتی اگر لازم باشد میتوانم گروههای چهارم و پنجمی را هم خدمت شما معرفی کنم که اگر بخواهم ادامه دهم به طول میانجامد. هر کدام از این گروهها درواقع نظر خودشان را برای رابطه با اپک و اعمال سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه ارائه میدهند که ممکن است با نظر سایر گروهها متفاوت باشد."
به عنوان مثال، ژوئن امسال وزیر انرژی عربستان سعودی در انجمن اقتصادی سن پتربورگ شرکت کرد. با این که این مقام عربستانی وزیر انرژی بود مهمترین توافقی که در جریان این سفر با روسها داشت با آقای نواک که وزیر انرژی روسیه است نبود، بلکه با شخصی دیگر که مسئول کارهای فنی و تکنولوژیک است یعنی با آقای سیچین در شرکت نواتک قراردادی را منعقد کرد. در واقع، سرمایهگذاریهای عربستان سعودی در پروژههای انرژی شمال روسیه، غالبا به نفع روسنفت و نواتک هستند. به همین دلیل وقتی درمورد اقدامات روسیه درخاورمیانه صحبت میکنیم باید توجه داشته باشیم چه کسی در روسیه تصمیم نهایی را اتخاذ میکند، شخص پوتین و یا نظر گروهی از نخبگان که به او مشورت میدهند. البته این که چه کسی در رأس قدرت دارد تصمیم میگیرد صرفا مختص روسیه نیست و در مورد سایر کشورها هم صدق میکند."
پس از بیان نظرات اعضای هیئت روسی، آقای حسن بهشتی پور در خصوص تحولات اجتماعی پیرامون روسیه پرداخت و در این باره اظهار داشت: "ابتدا درباره موضوع کردستان که مطرح شد نکاتی دارم که قصد دارم ان را طرح کنم. امیدارم دوستان روسی بپذیرند که ما از بیرون روسیه قضاوتهای خاص خودمان را درباره این موضوع داریم. اینکه یک کشوری براساس منافعش در رابطه با کشوری دیگر و تصمیماتش مثل همهپرسی در آن کشور موضعگیری کند کاملا قابل فهم است. لیکن این تصمیمگیری باید ملاحظات خاصی داشته باشد که ذکر خواهم کرد. موضعگیریای که روسیه در قبال کردستان دارد یک موضعگیری تاریخی است که هم در داخل روسیه و هم در سیاست خارجی روسیه اثرگذار است."
"حال موضوعی که پیش میآید این است که روسیه خود در صحنه بینالمللی منتقد یکجانبهگرایی ایالات متحده امریکا است. اما وقتی در عرصه بینالمللی نوبت به روسیه میرسد به عنوان مثال در ارتباط با کوزوو میبینیم که روسیه از سال 2002 تا به حال این کشور را معطل نگه داشته است. چون کوزوو را متعلق به صربستان میداند. تا به حال 80 کشور کوزوو را به رسمیت شناختهاند. در مورد کوزوو روسیه قبول ندارد که این کشور مستقل شود. در قطعنامه شورای امنیت هم این موضوع با وتوی روسیه متوقف مانده است. در حالی که در مورد کردستان که فقط اسرائیل از استقلال آن حمایت میکند در اینجا شاهدیم که روسیه موضع بیطرفی اتخاذ کرده است. لذا، به نظر من این رویکرد در واقع استانداردهای دوگانه را ترویج میکند."
"در این باره نمونهی دیگری در داخل روسیه هم وجود دارد. وقتی آقای جوهر دادایف در چچن اعلام استقلال کرد، اگر دیگر کشورها میآمدند در قبال آن موضع بیطرفی اعلام میکردند، چه تصوری برای روسیه پیش میآمد؟ به هرحال در آن مقطع زمانی تمایلات جداییطلبانه در چچن وجود داشت همین الان هم ممکن است چنین تمایلاتی در داغستان و دیگر جمهوریها وجود داشته باشد. آیا روسیه چنین فاکتوری را میتواند برای افکار عمومی داخل کشور روسیه تعمیم دهد. به ویژه که موضوع کردستان صرفا به معاملاتی که شرکتهای روسی با اقلیم کردستان و عراق انجام میدهند محدود نمیشود، بلکه اینجا و این مسئله به ترکیه، ایران و حتی سوریه هم مربوط میشود. یعنی متأسفانه این موضوع یک منطقه را درگیر میکند."
"اگر اجازه دهید نکاتی را پیرامون سیاست خاورمیانهای روسیه طرح کنم و در ادامه علاقمندم نقد سیاست ایران در خاورمیانه را از دیدگاه روسها هم بدانم. درواقع ما نه تنها از این که شما سیاست ایران را نقد کنند ناراحت نمیشویم بلکه از آن استقبال هم میکنیم. واقعیت این است که بعد از این که ایالات متحده امریکا از سال 2010 به بعد توجهش را به خاورمیانه کمتر کرد و در برنامه راهبردیاش اعلام کرد که میخواهد به سمت شرق متمرکز شود بیشتر شاهد حضور روسیه در خاورمیانه بودیم. یعنی برخلاف آنچه دوستان طرح کردند مبنی براینکه روسیه الان بیش ازدو سال است که وارد منطقه خاورمیانه شده و از سال 2015 به بعد را مورد توجه قرار دادند، من فکر میکنم که تقریبا روسیه حضور جدیدش را در خاورمیانه از سال 2011 یعنی به موازات شروع آنچه که بهار عربی یا بیداری اسلامی گفته میشود و به طور مشخص از سومین دورهی ریاست جمهوری آقای پوتین شاهد تحول در سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه بودیم."
"به طور مشخص سیاست روسیه در قبال مصر در دوره آقای سی سی بعد از رفتن آقای مرسی تغییر قابل توجهی کرده است یا سیاست روسیه در قبال سوریه از سال 2011 به نحو قابل توجهی تغییر کرده و روسیه حضور پررنگ و تأثیرگذاری در قبال تحولات سوریه در کنار ایران داشته است. بعد از تثبیت آقای اسد در سوریه و پذیرش اینکه سیاست روسیه و ایران در سوریه موفق بوده، ترکیه هم به این سیاست پیوسته است و الان ترکیه در سیاست خاورمیانهای روسیه به یک محور مهم تبدیل شده است. این که در روابط ترکیه و روسیه تنش به وجود آمد این یک تنش موقتی بود و چیزی که پایدار است روابط اقتصادی، نظامی و سیاسی است که در خاورمیانه دارد شکل میگیرد. به نظرم در حال حاضر سیاست خاورمیانهای روسیه که با مصر، ترکیه و ایران تشکیل شده حالا هم دارد با عربستان تکمیل میشود. این اتفاقی نیست که بعد از 40 سال پادشاه عربستان برای نخستین بار به روسیه سفر میکند. من فکر میکنم در آینده هم شاهد گسترش حضور روسیه در خاورمیانه خواهیم بود و این به این معنا نیست که این امر در تعارض با ایران و یا هیچ کشور دیگری باشد. من هم با ایشان موافقم که روسیه دنبال ایجاد تعارض نیست و اتفاقا با اسرائیل هم رابطه خوبی دارد و همزمان با ترکیه، ایران، مصر و عربستان هم رابطه خوبی دارد."

در ادامه این نشست، آقای دکتر ولی گل محمدی، با اشاره به تلاش پنهان رئیس جمهور ترکیه در تهران برای گرفتن ابتکار عمل در عراق و سوریه، بیان داشت: "سیاست خارجی ترکیه در نیم دهه گذشته بهتدریج خاورمیانهای شده است. بدین معنا که تحولات خاورمیانه از محوریت قابلتوجهی در ترسیم راهبردهای روابط خارجی این کشور برخوردار است. این مسئله از یک سو تحت تأثیر برهم خوردن توازن بین نیروهای اسلامگرا- سکولار در سیاست داخلی و خواست دولت حاکم برای هژمونی حزبی و مسلط ساختن بنیانهای حکومتی و ایدئولوژیکی منحصر به خود در سپهر سیاسی و مدنی چندپاره ترکیه بوده است. و از طرف دیگر ناشی از واگرایی در روابط ترکیه و متحدان غربی بهویژه ایالات متحده آمریکا است. چنین تفکری در اتاق فکر سیاست خارجی اردوغان شکل گرفته است که ترکیه دیگر از جایگاه راهبردی در چارچوب امنیتی و راهبردی غرب بهویژه در خاورمیانه برخوردار نیست و ازاینرو باید به دنبال ابتکار عمل و آلترناتیو دیگری در بیشینهسازی نفوذ و قدرت ترکیه در تحولات منطقهای و بینالمللی باشند."
"ائتلاف سیاسی و امنیتی با روسیه و قدرتهای منطقهای مثل ایران میتواند به چنین دغدغهای هرچند موقتی پاسخگو باشد. حداقل قدرت چانهزنی ترکیه در مقابل اتحادیه اروپا و امریکا را افزایش میدهد. باید گفت که ترکیه از راهبرد واحدی در مواجهه با تحولات خاورمیانه و نظام بینالملل تبعیت نمیکند. فرهنگ استراتژیک اردوغان به سمت برقراری موازنه در روابط با غرب و شرق چرخش پیدا کرده است و رفتار سیاست خارجی ترکیه تداوم همان سیاست اوراسیاگرایی نرم سالهای 2007-2011 است. با این تفاوت که ترکیه به دنبال بر عهده گرفتن نقش فعال در تحولات جاری منطقه از طریق ائتلافسازی امنیتی و سطحی از مداخله نظامی در کانونهای بحران منطقه است. ترکیه بهوفور با این واقعیت مواجه شده است که اتخاذ سیاستهای تک جانبه گرایانه به هیچ وجه نمیتواند منافع ملی این کشور را تأمین کند. محدودیت در قدرت ساختاری اردوغان را به سمت یک بازی دو سطحی در روابط خارجی متمایل ساخته است. اهداف و اولویتها همان آماج نیم دهه پیش است. فقط روش کار و ابزار به کرسی نشاندن راهبردهای توسعهطلبانه تغییر کرده است. اردوغان این روزها به هیچ وجه رو بازی نخواهد کرد."
"اردوغان یک روز قبل از سفر به تهران اعلام کرد که برای ترسیم یک "نقشه راه" برای تقابل با استقلال کردستان به ایران میرود. نقشه راه اردوغان معنایی جز به دست گرفتن ابتکار عمل سیاسی و میدانی در کردستان عراق ندارد. با توجه به سیر اظهارات و عدم اقدامات مؤثر از سوی ترکیه بعد از همهپرسی استقلال کردستان، اردوغان به منظور تسلط بر آینده تحولات کردستان عراق از طریق صورتبندی دوگانه کردی-شیعی در عراق به دنبال ایجاد و تعمیق خصومت در روابط کردهای عراق و محور ایران و عراق است. در چنین شرایطی، کردستان عراق برای بقا آلترناتیو و چارهای جز تمایل همهجانبه به سمت ترکیه نخواهد داشت. اظهارت معاون حزب عدالت و توسعه در رابطه با اینکه استقلال کردستان عراق هیچ تهدیدی برای ترکیه ندارد، چنین سناریویی را بیش از پیش تقویت میکند. نکته دیگر به احتمال همکاری نظامی- عملیاتی ترکیه، روسیه و ایران در ادلب برمیگردد که ترکها بهشدت به دنبال اقناع ایران برای گسترش حوزه نظامی ارتش ترکیه در غرب ادلب و متعاقب آن ورود به کانتون کردنشین عفرین هستند. به نظر میرسد که ترکیه چراغ سبز را از روسیه دریافت کرده است و در صورت موافقت ایران باید در آیندهای نزدیک بعد از ایجاد منطقه عاری از تنش در ادلب، منتظر ورود نظامی ترکیه به عفرین بود. روندی که میتواند موازنه قدرت را به نفع ترکیه تغییر دهد و در روزهای پایانی بحران سوریه، میزان چانهزنی سیاسی و سهم خواهی آن را در حد قابلتوجهی افزایش دهد. جان کلام اینکه، باوجود تمایلات سازنده ترکیه به بهبود روابط دوجانبه و منطقهای در حوزههای مختلف، باید نسبت به آمال و راهبردهای پشت پرده آن نیز هوشیار بود و جانب احتیاط را در پیش گرفت."
دکتر داوود کیانی در پایان این نشست تخصصی با اشاره به نقش روسیه در سوریه اظهار داشت "برخی نگرانی ها در سطح نخبگان و جامعه ایرانی نسبت به رفتار روسیه در قبال بحران سوریه وجود دارد. تا پیش از تحولات اخیر، این نگرانی در ایران وجود نداشت، چه بسا ایران از سطح همکاری ها میان تهران و مسکو در خصوص بحران سوریه بسیار خرسند نیز بودند. اما در حال حاضر، برخی علل تردید و بدگمانی نسبت به آینده همکاری ها و همچنین آینده بحران سوریه ظهور کرده است. این نگرانی در واقع برخاسته از دیدار و گفتگوهایی است که میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین صورت گرفته است، بخصوص گفتگویی که میان این دو رئیس جمهور در حاشیه نشست گروه 20 در هامبورگ انجام شد. من به خاطر دارم که وزاری خارجه دو کشور اشاره داشتند که این گونه گفتگوها حول موضوع سوریه میان روسیه و آمریکا ادامه خواهد داشت. همین عامل باعث بروز نگرانی ها در سطح نخبگان و تصمیم گیران ایرانی شد چرا که اعتقاد بر این است که همکاری مشترک تهران و مسکو باعث نجات حکومت بشار اسد از سقوط شد و متعاقبا منافع آن ها را تضمین کرده است. به عبارت دیگر این نگرانی از این جهت است که آمریکا در حال برداشت محصولات همکاری مشترک ایران و روسیه بوده و همچنین واهمه از آن دارد که گفتگوهای روسیه و آمریکا در بحران سوریه ناقض منافع ایران در این کشور جنگ زده باشد. با توجه به خصومت میان آمریکا و ایران، واشنگتن اجازه نخواهد داد که منافع ایران در سوریه تامین شده و متقابلا ایران نیز اجازه نخواهد داد که منافع آمریکا در سوریه تامین شود. این یکی از نگرانی های اصلی ایران در این خصوص است. دومین نگرانی نیز مربوط به موضوع «اسرائیل» است. اشاره شد که روسیه علاقه مند به حفظ روابط متوازن خود با تمامی بازیگران کلیدی در سطح منطقه است. این موضوع البته منبع نگرانی برای ایران نبوده و تهران به خوبی نسبت به محدودیت های سیاست خاورمیانه ای روسیه آگاه است. نگرانی در این جاست که مسکو برخی امتیازها برای اسرائیل قائل شده است؛ در حالی که چنین امتیازاتی برای دیگر بازیگران کلیدی در نظر نداشته است.
در پایان جلسه پروفسور کوروتایف، آمادگی خود را جهت انجام مطالعات پژوهشی مشترک اعلام نمود. همچنین توافق شد، تفاهمنامه مشترکی بین دو مرکز برای همکاری های آتی امضا گردد و تعاملات علمی خود را ادامه دهند. همچنین در این جلسه، آخرین تولیدات علمی منتشر شده طرفین تبادل گردید.
پایان گزارش